دانلود رایگان


موفقیت در کنکور - دانلود رایگان



دانلود رایگان

دانلود رایگان
موفقیت در کنکور یکی از خواهرهاش در طی دوران مریضی دچار عشقی واهی میشه که رسیدن به اون عشق واسش محاله اما بالاخره روزی این دختر عشق واهیش رو در واقعیت پیدا میکنه اما..
سال های بدون من ریسه های احساس و حماسه درهم تنیده اند تا ماجرایی شگفت را روایت کنند.
شاعرانه هایی لطیف درآمیزد تا قصه ای متفاوت را خلق کند. رمانی مکاتبه ای که با ناپدید شدن ناگهانی یکی از قهرمان های داستان، ماجراجویی های منحصربه فردی را به تصویرمی کشد و با پایانی غیر منتظره، مخاطب را غافلگیر می کند.
سال های بدون من می خوانیم:
قصه ی آبی که بیابان شده است
ذوقِ یک غنچه به باغی که خیابان شده است
خسته ام مثل صدای غمی از حنجره ای
یا دو چشمی که ز دیدار تو حیران شده است
دل قسم داده مرا کافر عشقت باشم
من مسلمان شده ام او ز تو گریان شده است
دست رَد بر دل تقدیر زدم تا با تو
راه جویم به بهاری که زمستان شده است
من که از عشق گذشتم ز چه رو قصه ی من
مثل تقدیرِ غمِ یوسف کنعان شده است
دیرفهمیم از این شهر که افسوس اما
قَسمِ سود و زیان ظاهر ایمان شده است
این دلِ گمشده را سخت به آغوشت کَش
که به فتوای تو او عاقبت انسان شده است
اصلاً چطور بنویسم؟
مگر می شود عشق را به بند جمالت کشید؟
نامه هایم به صلیب سرخ و
سازمان ملل، بی نتیجه بود. هیچی!
هیچ خبری از تو نیست، حتی یک نشانه. می گویند طوری گمشده ای که انگار از اول نبوده ای. مثل یک ستاره ی دنباله دارکه با همه وجود در آسمان هستی بدرخشد و ناپدید شود، پنهانی و ادامه راهت می درخشد. هر جا فکرش را بکنی رفته ام.هر کاری
توانستم انجام داده ام. اما حاصل چهار سال انتظار و پریشان حالی ام رسیده به اینجا...
کلمات کلیدی: رمان عاشقانه، دانلود رمان عاشقانه، دانلود رمان اجتماعی، رمان اجتماعی، دانلود رایگان کتاب سال های بدون من، دانلود رمان سال های بدون من
قهر و مهر اثر فریبرز یدالهی، عاشقانه ای است که سرگردانی انسان معاصر را بیان می کند با بیان عدم قطعیت، تفاوت فرهنگ ها، شتاب زدگی انسان امروز و پشیمانی او را تصویر کرده است. کتاب قهر و مهر عشق، هوس و شک و تردید و نگاه های متفاوت افراد را با کلامی این گونه آغاز می کند: همه در گشت و گذار همه در...
همین که کمی قد کشیدیم ، دیگر اجازه نداشتیم . می بایست توی اتاق کناری پیش مامان و عمه ملوک می نشستیم و جوری خودمان را سرگرم می کردیم . تا عمه زنده بود ، توی همان اتاق کناری با تعریف هایش سرگرم مان می کرد . آن قدر تعریف هایش جذاب بود که نمی فهمیدیم مهمان کی رفته است . تن صدایش گیرایی عجیبی داشت . به آدم آرامش می داد …. خاله دست مهروش را توی دستش گرفت و گفت : از خدا ممنونم که این جور عروس خوشگلی را بهم داده ، انشاالله که بهترین عروسی را براتون بگیرم . از این همه محبت که به او می کردند بی آن که بخواهم ، حسودیم می شد . چون از موقعی که او آمده بود ، دیگر کمتر به من توجه می کردند . خاله داشت می گفت که او را برای پسرش مهران می خواهد . مهروش می خندید و آفاجان خودش را به نشیدن میزد . گویا حرف های زنانه آزارش می داد . در حالی که بلند می شد ، از مادر خواست تا رختخوابش را بیندازد . حالا که آقاجان رفته بود ، راحت بودیم که هر چه دلمان می خواهد بگوییم . مادرم با عمه گرم تعریف بودند . شیرین هم که آن شب پیش ما مانده بود ، به خاله گفت : پس دیگه ، بیچاره ما خاله ، دلمون رو به عروس بودن شما خوش کرده بودیم ….


دریافت فایل
جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید





مقاله


پاورپوینت


فایل فلش


کارآموزی


گزارش تخصصی


اقدام پژوهی


درس پژوهی


جزوه


خلاصه